جزئیات  
عنوان حاکمیت داده و مشارکت کارکنان
نوع منبع مقاله
گروه حاکمیت داده
تاریخ انتشار 1396/10/7
خلاصه طنین موفقیت یک برنامه حاکمیت داده در سراسر سازمان به گوش خواهد رسید و بخش های متعددی را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد . نشاندن داده در جایگاه واقعی خود و تبدیل آن به یک دارایی ارزشمند ، آرزوی هر بنگاه کسب و کار در عصر حاضر است . آرزویی که برای رسیدن به آن علاوه بر داشتن یک برنامه مدون و راهبردی حاکمیت داده ، می بایست همسفرانی داشت که به آن باور قلبی داشته باشند و نمود این باور در رفتار یکایک آنها مشهود و ملموس باشد . موفقیت در یک سازمان سرودی است که یکایک کارکنان در هر سطح و جایگاهی دارای نقشی مهم و تعیین کننده در نواختن آن به کمک یک رهبر توانمند می باشند .

 از بطن یک برنامه حاکمیت داده مجموعه ای از اصول ، قواعد و فرآیندها متولد می شود که قرار است در قالب یک مدل عملیاتی پاسخ گوی ماموریت تعیین شده همسو با اهداف سازمانی باشد . ماموریت مهم یک برنامه حاکمیت داده ، اطمینان از مدیریت مناسب داده در قالب انجام فعالیت های متعددی نظیر نظارت ، هدایت ، پاسخ گویی ، مالکیت ، برطرف کردن مسائل ، مسئولیت ، نگهداری و مانیتورینگ دارایی های داده می باشد . مخاطب اصلی اصول ، قواعد و سیاست ها ذینفعان متعددی در داخل و یا خارج از یک سازمان می باشند . قطعا پذیرش ، همراهی و همسویی کارکنان یکی از عوامل کلیدی موفقیت برنامه حاکمیت داده می باشد . حاکمیت داده یک پروژه با تعریف زمان شروع و پایان مشخص نیست بلکه برنامه ای است که می بایست بطور مستمر اجراء گردد  و عملیاتی کردن آن در یک سازمان مستلزم تغییرات فراوانی است . 
بپذیریم که در بسیاری از موارد دلایل مخالفت و یا عدم همسویی با یک برنامه جدید ، عدم آگاهی لازم از طول و عرض یک برنامه  و دستاوردهای ملموس و ناملموس آن برای یک سازمان می باشد . سخن گفتن از انجام یک کار درست شاید کار چندان مشکلی نباشد خصوصا با توجه به عصر اطلاعات ، آگاهی از تجارب موفقیت آمیز دیگران کار پیچیده ای نخواهد بود ، ولی این که بتوان آن کار درست را به درستی در یک سازمان پیاده سازی کرد ، موضوع دیگری است که موفقیت آن در گرو بایدها و نبایدهای  فراوانی است .اگر استراتژی را نماد سخن گفتن از انجام کارهای درست در یک سازمان در نظر بگیریم ، عدم وجود زیرساخت های مورد نیاز ، می تواند اجرای یک استراتژی را در عمل با چالش جدی مواجه سازد . فراموش نکنیم که تدوین استراتژی و اجرای استراتژی  دو مقوله کاملا متفاوت می باشند و همواره می تواند یک فاصله معنی دار بین آنها وجود داشته باشد . چه بسیار سخنان زیبایی که با صرف هزینه های هنگفت در یک سازمان نگارش می شوند ، ولی در مرحله عمل و اجراء امکان تحقق آنها هرگز فراهم نمی گردد .

 culture eats strategy
شکل 1 : جایگاه فرهنگ سازمانی در اجرای یک استراتژی

یکی از چالش های اساسی برای سازمان هایی که کار خود را برای استقرار و عملیاتی کردن یک برنامه حاکمیت داده شروع  می نمایند ، ریل گذاری صحیح برنامه  بگونه ای است که منجر به تبعیت و پذیرش کارکنان از فرآیندها و سیاست های جدید گردد. برای موفقیت در این مسیر ، تمرکز بر آگاهی رسانی در خصوص برنامه حاکمیت داده ، مالکیت داده ، پاسخ گویی و مسئولیت پذیری برای انجام اقدامات لازم ، بسیار ضروری است  . هر یک از کارکنان علاوه بر انجام وظایف خود بر اساس شرح شغلی ، دارای مسئولیتی بزرگ در اجرای موفقیت آمیز یک برنامه حاکمیت داده می باشند . در ادامه به برخی نکات مهم به منظور افزایش میزان مشارکت کارکنان در یک برنامه حاکمیت داده اشاره می گردد .
  
پیشنهادات 
  • اطمینان از این که تمامی کارکنان علاوه بر این که با ماموریت یک برنامه حاکمیت داده و مجموعه اقدامات لازم به خوبی آشنا شده اند ، بلکه چرایی آن نیز برای آنها به خوبی تبین شده است . 
  •  آموزش کارکنان در خصوص تاثیر فرآیندهای مدیریت داده و رفتار هر یک از آنها در موفقیت و یا ناکامی طرح های مرتبط با داده های سازمان
  • برنامه ریزی لازم برای اجرای برنامه های آموزشی برای تمامی بخش ها تا تاثیر نوع رفتار ، شیوه انجام دادن فعالیت ها و نقش هر یک بر کارکرد سایر همکاران به خوبی مشخص گردد .( اگر یک فرد به دلیل قصور در انجام وظایف خود در یک بخش خاص سازمان آب را گل آلود کرد ، تاوان آن را سایر بخش های سازمان و در مجموع تمام سازمان خواهد داد) .
  • ارتقاء سطح آگاهی کارکنان از فرایندهای جدید مدیریت داده و پیشرفت هایی که در طول زمان از طریق ارتباطات هدفمند ایجاد شده است . ارتباطات می تواند از نوع push و یا pull باشد . در نوع اول ، اداره حاکمیت داده اقدام به ارسال اطلاعاتی نظیر شاخص ها و مایلستون ها به ذینفعان کلیدی کسب و کار می کند و در نوع pull ، کارکنان دارای دستیابی لازم به منابع مورد نظر می باشند و می توانند اطلاعات مورد نیاز خود را از آنجا دریافت نمایند ( نظیر ایجاد یک پورتال ارتباطی به عنوان یک بستر ارتباطی مناسب بین اداره حاکمیت داده و سایر ذینفعان مجاز ) .
  • ایجاد نقش ها و مسئولیت ها در ارتباط با مدیریت داده که همسو با استراتژی کسب و کار باشند . اخد موافقت های لازم از بالاترین نهادهای تصمیم گیری در سازمان می بایست در اولویت قرار بگیرد تا در ادامه بتوان نقش ها را به هر منبع اختصاص داد . در زمان واگذاری نقش ها می بایست بگونه ای عمل شود که هر نقش به طور خاص به هیچ یک از افراد وابسته نگردد ( فرد در خدمت سیستم نه سیستم در خدمت فرد )
  • رسمیت بخشیدن به نقش ها و اعلام منابع تخصیص یافته برای هر نقش تا وضعیت مالکیت هر فرد به خوبی و وضوح بیان شده باشد .
  • همسویی کارکنان با اهداف داده سازمان و بیان شفاف اولویت ها و اقدامات
  • تصمیم گیری در خصوص چگونگی تشویق رفتارهای مطلوب و برخورد با رفتارهای نامطلوب . اتخاذ یک سیاست راهبردی در این خصوص ارتباط مستقیم با فرهنگ سازمانی دارد .
  • برگزاری یک کارگاه یا جلسه آگاهی رسانی با گروه های مرتبط در سازمان تا این اطمینان ایجاد گردد که به تمامی کارکنان یک پیام واحد منتقل شده است .شنیدن یک صدای واحد پیش شرط اجرای موفقیت آمیز هر سیاست و یا فرآیند است .  اختصاص زمان لازم برای طرح پرسش ها و رفع ابهامات احتمالی که از طرف کارکنان مطرح می گردد ، ضروری است.
  • ایجاد سیستم لازم برای برقرای ارتباط با مخاطبین هدف ، اندازه گیری و پایش میزان پیشرفت برنامه
 
 خلاصه
با درک کامل فرآیندهای جدید مدیریت داده ، چگونگی قرار گرفتن آنها در یک برنامه جامع حاکمیت داده ، چگونگی بهره مندی سازمان از مزایای اجرای یک برنامه حاکمیت داده و همچنین ، چه کسی مسئول انجام چه کاری است و چگونه نقش هر فرد بر سایر افراد تاثیر می گذارد ، کارکنان مسئولیت شخصی خود در قبال موفقیت سازمان را بهتر درک خواهند کرد . این موضوع نه تنها باعث می شود که آنها به خوبی خود را با برنامه حاکمیت داده تطبیق نمایند بلکه انگیزه های لازم برای وفاداری و پایبندی به آن را نیز پیدا خواهند کرد . موفقیت در یک سازمان سرودی است که یکایک کارکنان در هر سطح و جایگاهی دارای نقشی مهم  و تعیین کننده در نواختن آن به کمک رهبری ارکستر می باشند . کیفیت و استمرار سرود موفقیت به عوامل مختلفی بستگی دارد . فرهنگ ، مدیریت تغییرات ، آگاهی رسانی و ارتقاء سطح دانش ذینفعان کلیدی ، حمایت مدیران ارشد سازمان در حرف و عمل و به طور مستمر از جمله عوامل کیلدی در این رابطه می باشد  . طنین موفقیت یک برنامه حاکمیت داده  در سراسر سازمان به گوش خواهد رسید و بخش های مختلف را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد . نشاندن داده در جایگاه واقعی و تبدیل آن به یک دارایی ارزشمند ، آرزوی هر بنگاه کسب و کار در عصر حاضر است . آرزویی که برای رسیدن به آن می بایست علاوه برداشتن یک برنامه مدون ، همسفرانی داشت که به آن باور قلبی داشته باشند و نمود این باور در رفتار یکایک آنها مشهود و ملموس باشد .